« روایت خطّی یک پیاده راه »

ساخت وبلاگ
ناراحتم اما فکرمیکنم گفتنش قبحش رو میریزه و تلخیش رو برام کم میکنه! بگذریم موبایلم که معمولا سایلنته، ولی صدای ویبره ش از زنگ بهتر آدمو بیدار میکنه؛ هرچند فقط تو فاصله های کوتاه جواب میده و حتی دیگه تو ازدحام و شلوغی مترو، نمیتونه بهم بگه گوشی داره میلرزه البته خیلی هم فرقی نداره. خیلی وقته کسی بهم زنگ نزده. یعنی از خدامه یه هو غافل گیر بشم و یه آدمی که هیچ تو ذهنم نیست بزنگه و حالمو بپرسه؛ و در واقع الآنه که خیلی لازمه ... *     *     * امروز تا قبل از ساعت 9 قرار بود گام باشه، اما انقدر خسته بودم که با وجودی که صبح دلم به تعطیلات آخر هفته خوش کردم و گفتم بذا این یه روز هم دانشگاه برم و کار کنم، پیامک رئیس که گفت نمیاد، منم دیگه وا دادم؛ اگرچه الان که فکر میکنم میبینم باید میرفتم و به اون کاری نمیداشتم یه کم دو دو تا چارتا با خودم کردم، دیدم نمیشه تا فردا صبر کنم ... جناب خواهر صبح رفته بود و ساک و وسایلشم با خودش برده بود که بعد از کار، مستقیم بره ترمینال؛ منم یه ربع آخر فیلم Age of Adeline  رو دیدم و شروع کردم قالیا رو لوله کردن. فقط 12 متری پذیرایی رو نمیشد و فقط تونستم مبلا و میزا رو از روش بردارم و بعدش به قالیشویی تلفن زدم حالم گرفته شد وقتی داشتم آدرس میدادم؛ یارو گفت شهرکتون نگهبانیش اذیت میکنه، نمیایم اونجا. منم عصبانی شدم؛ شال و کلاه کردم و رفتم پایین که برم دفتر ه « روایت خطّی یک پیاده راه »...
ما را در سایت « روایت خطّی یک پیاده راه » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1bi-obour4 بازدید : 141 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 9:01

[چند خط نوشتم و پاک کردم]کوچکترین واحد نجومی برای جرمای آسمونی طبیعی، یه دور کامل چرخیدن به دور خودشونه، که واسه زمین همون روز و شب میشه؛ حالا فکر کنید اگه تو خورشید بودیم، بجای تاریک و روشن شدن هوا، از کجا باید میفهمیدیم یه روز تموم شده و روز بعد اومده؟ یا مثلا هر چند وقت یه بار، یه سال به عمرمون اضافه میشه؟ اصلا با این معیار، وقتی میگیم خورشید فلان میلیارد سال عمر داره، منظور از سال، سال زمینیه، پس همونطوری که میگیم اگه یه نفر توی مشتری زندگی کنه، عمرش کند تر میگذره و به ازای هر 12سال روی زمین، فقط یک سال به سنش اضافه شده، خیلی طبیعیه که به عدد عمر زمین و کهکشان و جهان بخندیم و فکرکنیم که مثلا خورشید تا حالا سی و چند دور، هسته کهکشان راه شیری رو تواف کرده و هنوز به اول چل چلی هم نرسیده! حالا میتونیم بگیم، زمان، چقدر نسبی و پیچیده ست؛ و زندگی چقدر کوتاهِ کوتاهِ کوتاهه ... *     *     * امروز ... با وجودی که دیشب حدود ساعت 1 خوابیده بودم، به عادت هر روز، قبل از ساعت 7 بیدار شدم. هرچند انگیزه ی کنار زدن پتو رو هم نداشتم، ولی خب دیگه پاشدم و کتری رو روشن کردم و یه تیکه پنیر هم انداختم توی آب که نمکاشو بکشه و شوریشو کم کنه. به این دقت کردم که این چند روز، درد کلیه م چقدر کمتر شده و حدس زدم بخاط مصرف زیاد آب باشه دقیقا ساعت 8:03، وقتی قوری رو گذاشتم روی کتری که چای دم بکشه و اومدم سمت « روایت خطّی یک پیاده راه »...
ما را در سایت « روایت خطّی یک پیاده راه » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1bi-obour4 بازدید : 174 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 9:01

عاغا عاغا من تازه کارام تموم شده خونه رو تر تمیز کردم که فردا مامانم میاد فقط نبودن قالیا به چشمم بیاد و کر  کثیفی زیاد تابلو نبینه (هرچند مامانا تیز بینن) به هر حال الان زود بخوابم ک صبح بیدار شم برم نوبت سونو دارممفصل شرح امروز رو فردا مینویسم ان شاء الله :) *     *     * به اخبار دقت کردید؟ پارسال این موقع، همه حواسشون به پلاسکو بود، هنوز آوار برداریش ادامه داشت، هنوز مردم دعا میکردن، روزی چندبار آخرین خبرا رو پیگیری میکردن یا همه اون مربع کوچیک کنار شبکه خبر که پخش زنده ی عملیات بود رو میدیدن، پروفایلا عوض شده بودن، کلی از پستای اینستا و کانالای تلگرامی در مورد آتشنشانا بودن و ... الان یک هفته س که کشتی تانکر ایرانی داره میسوزه توی غربت، 32 نفر معلوم نیست کف دریان، تو شکم ماهیان، یا وسط شعله و آهن داغ، دود شدن و کجان ... اما خیلی کمن آدمایی که حواسشون هست، دعا میکنن، و به فکر 32 تا خانواده ی چشم انتظارن ... چقدر دلخراشیم ما ... *     *     * صبح یه کم دیر بیدار شدم؛ زیر کتری رو روشن کردم، پر از آبش کردم و مثل همیشه، یه کم آب ته پارچ نگه داشتم و پای تک گلدون خونه مون ریختم، و شال و کلاه کردم واسه نون خریدن حوصله سنگک نداشتم. میلش بود ولی اعصابم خورد میشه وقتی میبینم یه نون ریزه میزه بهم میدن که نه آردش خوبه، نه درست پخته، نه اندازه طول و عرض و ضخامتش جوریه که بعد دو روز از دهن ن « روایت خطّی یک پیاده راه »...
ما را در سایت « روایت خطّی یک پیاده راه » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1bi-obour4 بازدید : 156 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 9:01

توضیح ضروری: باورش سخته اما من چند روز اینترنت نداشتم؛ البته واسه خونه هنوزم نت ندارم، ولی نت گوشی هم نمیدونم چش شده بود که با هات اسپات پیج باز نمیکرد و فقط نرم افزارا میتونستن دیتا رد و بدل کنن توی اینترنت. خلاصه اینکه سعی میکنم امروز که مشکل هات اسپات دیگع رفع شده، تا جایی که یادم میاد در مورد این هفته بنویسم ... *     *     * شنبه واسه خودش روزی بودا خب من ساعت 9 نوبت سونوگرافی داشتم و طبق پیش بینی، مامانم اینا حدودای ظهر باید میرسیدن. مسأله این بود که قطار شیراز، همیشه ساعت 10.5-11 میرسید اما ... شب دیر خوابیده بودم و اونقدر خسته بودم که حدس میزدم شاید صبح خواب بمونم؛ این شد که هم دو تا گوشیامو گذاشتم رو زنگ، هم ساعتمو. موقع خواب هم به خواهرم گفتم. امّا صبح که حدود ده دقیقه مونده به هفت بیدار شدم، تا اومدم از رخت خواب دل بکنم، تلفن زنگ خورد! وقتی جواب دادم و دیدم خواهرمه، فک کردم زنگ زده منو بیدار کنه، اما گفت نزدیک خونه ست و خواست حاضر شم برم پایین که وسایلشون رو بیاریم بالا. تعجب کردم ولی خوب بود دیگه؛ هم اومده بودن و خیالم راحت بود، هم اینکه میتونستم برم دانشگاه و بعد سونو یه کم به کار و بارام برسم و با عجله برنگردم خونه. دیگه رسیدن و با هم صبحونه خوردیم و من رفتم دانشگاه ... به موقع رسیدم به سونو؛ دکتر هم وقتی کلیه هامو دید گفت خبری از سنگ و شن نیست و احتمالاً متخصص « روایت خطّی یک پیاده راه »...
ما را در سایت « روایت خطّی یک پیاده راه » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1bi-obour4 بازدید : 159 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 9:01

دیشب نت خونه تموم شد و از دم صبح هم نت گوشیم قطع بود :/ این شد که نتونستم پست بذارم تو وبلاگ با وجودی که دیروز توی کتابخونه پست جمعه رو نوشته بودم و توی جیمیلم درفت کرده بودمش. امروز نوبت دکتر داشتم ساعت 2. از صبح حاضر و آماده، شال و کلاه کرده، نشسته بودم منتظر که فرشا رو بیارن و بعدش برم دانشگاه. یه بسته هدیه یه روزه هم روی خطم فعّال شده بود، نشسته بودم باهاش اینترنت بگیرم که دیدم اصلاً تمدید نت بهم نمیده و باید از طرحای جدید بگیرم. امّا قیمتاشو که دیدم مخم سوت کشید! عاغا من مصرف ماهیانه م ماکزیمم 5 گیگ هست، ولی همون مقدار مصرف رو میخوام با سرعت خوب استفاده کنم که نه وقتم تلف بشه نه اعصابم خرد؛ طرح قبلیم سرعتش 2تا 16 مگ بود با حجم دانلود 90 گیگ در سال که قیمتش زیر 200 تومن میشد، ولی حالا اگه بر اساس حجمم میخواستم نت بگیرم، حتی سرعت 512 هم خیلی ترافیک بیش از نیازم داشت و اگر بر اساس سرعت میخواستم بگیرم که ماهانه حداقل 40 تومن باید پرداخت کنم که سالی 480تومن میشه و هر ماه هم 80 گیگ ترافیک بهم میده که عملاً، حتی اگر بشینم فیلم و بازی دانلود کنم یا تلویزیون رو با نت ببینم، بازم دست کم 70گیگش اضافه میاد و الکی سوخت میشه! [به این فکر میکنم که هدفشون با این سیستم، مشغول کردن مردم پای اینترنت و واموندنشون از فکرکردنه] خلاصه که با این سرچا و دو دو تا چارتا کردنا رسیدیم به ظهر، حدود د « روایت خطّی یک پیاده راه »...
ما را در سایت « روایت خطّی یک پیاده راه » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1bi-obour4 بازدید : 148 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 9:01